مرحوم بازرگان در جلسه دفاعیات خود در دادگاه شاه گفت: «ما آخرین كسانی هستیم كه از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم»
انتخابات ۲۲ خرداد هم آخرین فرصت نظام جمهورری اسلامی برای حفظ این موقعیت بود و همانطور که شروش های اخیر نشان می دهد امثال بهزاد نبوی و مصطفی تاجزاده آخرین گروهی بودند که برای بقای جمهوری اسلامی در راستای قانون اساسی فعالیت می کردند.
از دیشب تا آخرین شب زندگی هر رهبری در این نظام کابوسی یکسانی خواب را از چشم رهبر می رباید و آن کابوس مشروعیت و هویت نظامیست که در راس آن قرار دارد. دیگر نمی توان این نظام را جمهوری نامید چون با ظرفیتی که از خود در انتخابات ۲۲ خرداد از آن دیدیم، نشان داد که جمهوریت در آن معنا ندارد. در مقوله اسلامیت نیز اولین سوالی که در پاسخ به آن ناتوان است عدالت سیستم قضایی آن است که در آخرین بی عدالتی خود بهزاد نبوی را بدون حکم قضایی و با دستور دادستان بازداشت کرده است.
اگر بخواهیم ساده تر مسئله را بررسی کنیم می توان گفت انقلاب اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۷ با خونفشانی و مقاوت و ایستادگی امثال رجایی و بهزاد نبوی و مصطفی تاجزاده به ثمر نشست و با تلاش های میرحسین موسوی از تلاطم امواج سهمگین تهدید عبور کرد امروز با انقلاب مخملین احمدی نژاد در ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ سقوط کرد و حکومتی نو در افتاد که اینبار به دلیل ضعف تئوریک و همان دو کابوس اصلی یعنی بحران هویت و مشروعیت در اعلان مواضع صریح خود ناتوان است و اعضای خود را نیز برای بی هویتی ایشان در پشت پرده نگه می دارد. در سال های آتی شاهد خواهیم بود که اینها یک کار قوی تئوریک را برای حل کابوس های خود پیش خواهند ٰگرفت تا هر چه سریعتر بتوانند در مجامع عمومی با اعتماد به نفسی که امروز ندارند حضور یابند.
شک ندارم که اگر امروز دادگاهی برای بهزاد نبوی و مصطفی تاجزاده (به همان بی عدالتی دادگاه های نظامی شاه سابق نیز راضی هستیم) تشکیل شود، این دو نیز چون مهندس بازرگان اعلان خواهند کرد که آخرین گروهی بودند که در تحت قانون اساسی به اصلاحات سیاسی در ایران اعتقاد داشته اند.
و اما نسل مصلوب من، آزادی رویا نیست، آزادی در فکر ماست، آزادی در روح ماست و هیچ کس جز خدا روح ما را تسخیر نخواهد کرد. کودتاچیان ۲۳ خرداد امروز اگر آزادگانی چون بهزاد و مصطفی را در بند دارید، بدانید که هر روز که از این کودتا سپری می شود بر نفرت این جوانان، کسانی که با باتوم به جان آنها افتاده اید، افزوده می شود. این کینه دردیست که تاریخ نسل به نسل و سینه به سینه با خود حمل خواهد کرد. امروز صدای فردوسی طنین می افکند که دریغ است ایران زمین ما که به دست شما ویران شود و اجازه نخواهیم داد که کنام درنده خویانی شود که برای حضور در قدرت و موروسی کردن آن از هیچکاری فروگذار نیستند. این همان طنینی است که نظام سلطنتی و ملوک الطوایفی را در ۱۳۵۷ به همت جوانان آن دوران چون بهزاد نبوی و مصطفی تاجزاده سرنگون کرد.
سیعلموا الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
0 نظرات:
ارسال یک نظر