مشاهداتی از تاریخ معاصر

دوست خوبم، پیمان، چند روز پیش درباره مشاهداتی که از شرایط ایران دارد با من گفت. مشاهدات جالبیسات و تشویقش کردم که درباره اشان به تفصیل بنویسد تا دیگران نیز استفاده کنند.

بحث کلی درباره بازداشت رهبران جنبش، میرحسین و کروبی بود.

مشاهده اول: بازداشت رهبران و پیروزی جنبش ها در نبود رهبران قبلا دو بار در تاریخ معاصر تکرار شده است. مورد اول آفریقای جنوبی است که رژیم آپارتاید با ماندلا در زندان وارد معامله می شود. ماندلا در مرحله اول خواسته های آنا را نمی پذیرد ومی گوید که به زندان برمی گردم ولی در نهایت با گرفتن امتیازات بیشتر بیرون می آید و .... تجربه دوم شوروی در زمان فروپاشی است که قبل از فروپاشی، نیروهای امنیتی ک گ ب گورباچف را دستگیر می کنند و به یک خانه امن می برند ولی بعد از مدتی و با ادامه اعتراضات گروباچف از حبس به میان تظاهر کنندگان فرستاده می شود تا ایشان را به آرامش دعوت نماید و ....

مشاهده دوم: تمامی جنبش های موفق یک میدان دارند که توسط انقلابیون فتح می شود و انقلاب از آنجا به دیگر نقاط شهر سرایت می کند. در زمان مشروطه انقلابیونی که به تهران آمدند در پارک شهر جمع شدند. در مصر میدان تحریر را فتح کردند. در فروپاشی شوروی، میدان جلوی مجلس دوما و .... (مثالهای دیگه هم بود که به یاد نمی آورم.)

به نظر من هم مشاهدات جالبی است و شاید کمک کنه برای پیروزی.

پنل مصر

پنل تحلیل مسائل مصر تشکیل شد. دو تا دانشجوی پی اچ دی و یک استاد تاریخ درباره حال و آینده مصر صحبت کردند و در نهایت حدود ۳۰ دقیقه هم سوال و جواب بود.

چند روز پیش بی بی سی مصاحبه ای کرد با کمال الحلباوی، یکی از اعضای ارشد اخوان المسلمین داشت. سوال من مربوط به این مصاحبه بود. من اشاره ای داشتم به حوادثی که در ایران اتفاق افتاده و این مصاحبه بی بی سی که در آن این برادر مسلمان چشم بر فجایع ایران می بندد و آنرا مورد تایید قرار می دهد. پرسیدم وقتی من این مواضع را می بینم پیش خودم فرض می کنم که اگر حکومت آینده مصر به دست اخوان المسلمین بیافتد آنگاه مصر یکی از همپیمانان نظام دیکتاتوری حاکم بر ایران خواهد بود. این چشمپوشی های اخوان المسلمین بر روی تضعییع حقوق بشر در ایران سبب می شود که درباره آینده مصر و منطقه در دست آنان نگران باشیم.

یکی از پنلیستها در پاسخ به این سوال گفت که چندی پیش یکی از مدارک اخوان المسلمین به بیرون درج کرد که در آن اهداف ایشان پس از رسیدن به قدرت ذکر شده بود. چند تن از این اهداف به شرح زیر است:

۱- شورایی که همه مصوبات مجلس را برای مطابقت با شرع کنترل می کند و آخرین تصمیم را درباره مصوب شدن می گیرد (به صورت ضمنی مثل شورای نگهبان قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی).
۲- غیر مسلمان حق کاندیداتوری برای ریاست جمهوری را ندارد (۱۵٪ جمعیت مصر غیر مسلمان هستند).
۳- غیرمسلمان حق قضاوت ندارد.
۴- مردهای تنها حق قضاوت دارند.

در ضد استبدادی بودن جنبش مصر شکی نیست.
همینطور در ضد استبدادی بودن انقلاب ۱۳۵۷.

انقلاب اسلامی، همانطور که انقلابیون آن روزها چون کروبی و هاشمی می گویند نتوانسته استبداد را ریشه کن کند و نظام ایران بعد از ۳۲ سال هنوز مبتلا به خودکامگی است.

عده ای در این میان جنبش مصر را به انقلاب اسلامی تشبیه کرده اند و بعضی به جنبش سبز.

از طرفی احمد صدری در برنامه پرگار گفت ایران از نظر تجربه تاریخی در منطقه جلوتر است چون کشورهایی نظیر ترکیه (و حالا مصر) تجربه نظام اسلامی را نداشته اند و روزی ممکن است آنرا به عنوان گزینه ای برگزینند ولی ایران یکبار تجربه آنرا دارد و با خروجی که در این ۳۲ سال می بینیم چنانچه یکبار دیکر فرصتی برای مردم پیش بیاید اکثریت به نظام اسلامی رای نخواهند داد.

....

مصر، اسراییل و جمهوری اسلامی

جنبش ضد دیکتاتوری مردم مصر، ۲ گروه را عصبانی کرده است:
۱- اسراییلی که از سال ۱۹۷۹ با مصر قرارداد صلح امضا کرده و به واسطه آن خیالش از مرزهای غربی اش راحت است و از شرق نوار غزه را کنترل می کند.
۲- جمهوری اسلامی که این روزها با هزار و یک توجیه، طرفدار دموکراسی شده است و حرکت ضد دیکتاتوری مردم مصر را به انقلاب اسلامی سال ۵۷ ربط می دهد. کاملا خودشان را به بی خیالی زده اند و فراموش کرده اند که ۱ سال پیش چه کسانی با چوب و چماق بر سر مردم معترض می کوفتند و خبرنگاران را بازداشت می کردند.

همین علی لاریجانی فراموش کرده که یکسال پیش با همین دیکتاتوری که امروز با شتر به دنبال مردم افتاده دیدار کرد و بسیار هم از این دیدار مسرور بود.

امروز با عزیزی صحبت از چپهای تند و تیز و مجاهدین خلق بود. می گفت: اینان با هزار تبصره و شرط می خواهند باورهای خود را رد فضای کنونی عملیاتی کنند. جمهوری اسلامی هم با هزار رنگ و لعاب سعی دارد اشتباهات و کج راه های رفته را توجیه کند و بیابان تاریکی که امروز در آن سیر می کند را چون گلستانی تشبیه و تعریف کند. تاریخ نشان داده و می دهد که این تفکرات همریشه چقدر موفق بوده و هستند.

دو تا مطلب کوتاه

به دو نکته کوتاه در این هفته برخورد کردم:

۱- سایت الجزیره اسناد زیادی را در رابطه با مسائل فلسطین و اسراییل منتشر کرده است. این اسناد در مجموع نشان از همکاری دولت خودگردان با نیروهای اسراییلی و سازمانهای امنیتی آمریکا و بریتانیا برای حذف حماس دارد. این اسناد تماما به ضرر دولت خودگردان محمود عباس است و موضع آنها در مذاکرات صلح پیش روی را بسیار تضعیف می کند.
  • واکنش عباس به انتشار این اسناد چیزی شبیه واکنش جمهوری اسلامی به اسناد ویکی لیکس بود. عباس گفت تمامی این مذاکرات و صحبتها با آگاهی برادران مسلمان ما (اشاره به کشورهای عربی منطقه) انجام شده است و ....
  • تحلیلگران معتقدند این مدارک با هدف تضعیف موضع دولت موقت (موقعیت داخلی و خارجی آن) و ابتر کردن مذاکرات صلح منتشر شده است.
  • این هفته با معرفی یکی از دوستان فیلم کارلوس را نگاه کردم که در آنجا نیز کارلوس و نیروهای تحت رهبریش به عنوان شاخه نظامی گروهای انقلابی عرب فعالیت می کنند. قسمتی از فیلم مربوط به ماجرای سخنرانی یاسر عرفات در سازمان ملل است (سال ۱۹۷۴). گروههای مخالف عرفات با طراحی عملیاتهای تروریستی از قبیل پرتاب موشک به هواپیمای عرفات سعی داشتند که موضع یاسر عرفات را در مذاکرات صلح تضعیف کنند.
  • مقایسه کردم که بعد از ۳۷ سال چقدر روشهای تخریب متفاوت است و با نگاهی دقیق ماهیت قدرت امروز را بهتر میشه درک کرد. سالهاست که فقط شنیده ایم که قدرت در دنیای امروز دانش است و ... برای من این بهترین مقایسه بود که منجر به تایید گزاره دانش و قدرت می شود.
۲- یک سوال چند روزه که ذهنم را به خود مشغول کرده است. وقتی فیلمها و عکسهای منتشر شده از تظاهرات مردم مصر و تونس را با تظاهرات جنبش سبز در ایران مقایسه کردم یک نکته مبهمی برام وجود داشت. چرا در فیلم ها و ویدیوهای منتشر شده از مصر و تونس مردم چهره های خود را نمی پوشانند ولی بسیاری در تظاهراتهای ایران چهره خود را می پوشانند. به نظرم، تظاهرات کنندگان جنبش سبز به نوعی برتری و قدرت سیستم امنیتی را با ابن عمل پذیرفته اند. البته این فقط یک حس است ولی دنبال جواب این سوال خواهم گشت.