كه به نيك تو را وب نوشته (ها) ناميد

محمد علي ابطحي مطلب جديدي را روي بلاگ خود قرار داده و اعلام كرده كه سعيد شريعتي را به عنوان هم سلولي نزد او آورده اند. اين مطلب جاي خوشحاليست كه ابطحي و شريعتي تنها نيستند البته اگر اين يك خبر جعلي ديكته شده براي خوشايند افكار عمومي نباشد!

نكته اي كه مي خواهيم بدان بپردازيم، موضوعي ايست كه در همه مطالب ابطحي مجبور است براي قابل چاپ شدن مطلبش به آن اشاره كند و به اصطلاح آنرا رمز عبور جديد بلاگش مي ناميم. در تمام نوشته هاي ابطحي اين موضوع مشترك، هشدار تلويحي به ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، به وضوح رويت شده كه در نوشته جديد اينگونه ادا شده است: "هر کس ایران امروز را بشناسد می داند که دود آشوبهای خیابانی تنها به چشم مردم و تاریخ وعظمت ایران میرود. واین واقعیت را بیش از دیگران ، آنهائی میدانند که مردم به دفاع از آنان به خیابان ها آمدند."

ابطحي نيز مانند سعيد شريعتي و همه كساني كه در اين تظاهراتهاي مردمي حضور داشتند مي داند كه مردم نه براي حمايت از موسوي و كروبي كه براي جستجوي راي خود به خيابان ها آمدند و تنها سئوال آنها "راي من كجاست؟" بود. كسانيكه اين خط را به ابطحي ديكته مي كنند همانهايي هستند كه صبح ها در كيهان قلم مي زنند و بعد از طهرها به اوين مي روند تا توهمات صبح پرورانده خود را در وب نوشته ها نيز چاپ كنند.

از آنجا كه اين مطالب بيش از يك نويسنده دارد، قسمتي درد و دل روزانه محمد علي ابطحي است كه در كنار توهمات كيهان نشينان تجميع شده است، به نيك همان اسم وب نوشته (ها) بر آن برازند است.

به اميد آزادي ابطحي عزيز و به روز شدن وب نوشتها با دو نويسنده روح و جانش كه امروز روحش همچنان در انفرادي بازداشت است.

پرونده هسته ای و جنبش سبز

نکاتی درباره پرونده هسته ای ایران که مدتی است به دلیل کودتا از محور توجه خارج شده است:
۱- روز سه شنبه آقای سلطانیه، نماینده ایران در سازمان ملل، آمادگی ایران را برای شرکت در مذاکرات هسته ای با هر کشور غربی اعلام نموده است.
۲- در جریان حوادث پس از انتخابات کودتاچیان با لحنی تند کشورهای غربی را تهدید کرده و اعلام نمودند تا اینها عذرخواهی نکنند حق هیج مذاکره ای با ایران را ندارند.
۳- از طرفی کشورهای غربی زیر فشار مخالفین رژیم قرار گرفته اند تا از هرگونه مذاکره با کودتاچیان دوری کنند.
۴- رژیم در شرایط پس از کودتا با عدم مشروعیت سیاسی و اسلامی که بدان دچار شده، دیگر نمی تواند با تکیه بر سخنانی نظیر آنچه علی لاریجانی، دبیر وقت شورای امنیت ملی، در اجلاس امنیتی مونیخ مبنی بر حرام بودن تسلیحات اتمی توسط آیت الله خامنه ای، طرفین مذاکره را قانع به صلح آمیز بودن غنی سازی کند. سئوالی که در ذهن جامعه بین المللی درباره ایران نقش بسته و در این اواخر پررنگتر نیز شده است این است که رژیمی که برای تمامیت خواهی و حفظ قدرت خود و ایادیش حاضر است شهروندان خود را بکشد، با سرکوب و رعب و وحشت قدرت را در داخل حفظ نماید، به بازداشت شدگان تجاوز کند و جنازه بهترین فرزندان این سرزمین را پاره پاره به ملت ایران و خانواده هایشان تحویل دهد و این همه عمل حرام انجام می دهد، چگونه دم از حرام بودن تسلیحات هسته ای برای به قول خود دشمنانش می زند.
۵- هدف ایران از ورود به گفتگو ها همان است که در سال های گذشته برای خرید وقت انجام داده.
۶- هدف کشورهای غربی برای ورود به مذاکرات جلوگیری از غنی سازی در صورت موفقیت آمیز بودن مذاکرات یا بسیج بین المللی برای اعمال تحریم های گسترده تر بر ایران در صورت شکست مذاکرات می باشد.
۷- دیدگاه تصمیم گیران هسته ای در گذشته این بوده که کوچکترین تمکین منجر به جلو آمدن حریف برای اعمال فشار بیشتر و در نهایت تغییر رژیم در ایران خواهد شد. پس احتمال موفقیت آمیز بودن مذاکرات کم است و گزینه دوم را محتملتر می نماید.
۸- در صورت شکست مذاکرات، از آنجا که کشور های غربی نیز اجازه خرید وقت را به ایران نمی دهند، دو گزینه تحریم های اقتصادی قویتر و حمله نظامی در پیش روی کشورهای غربی خواهد بود.
۹- تحریم های اقتصادی فرصت خوبیست برای روسیه و چین تا در بازار سیاه ایران را بدست گرفته و برنامه هایی شبیه نفت در برابر غذا را در مورد ایران به اجرا گذارند.
۱۰- حمله نظامی یک فاجعه است که ایران را به عراق یا افغانستانی دیگر تبدیل می کند.
۱۱- تمامی راههای پیش رو با فرض دست نیافتن ایران به سلاح هسته ای به شکست رژیم منجر خواهد شد ولی این شکست به قیمت شکسته شدن پشت مردم ایران نیز خواهد بود چیزی که کشورهای غربی معمولا آنرا پنهان کرده و اعلام می کنند که تحریم ها به گونه ای خواهد بود که فشار آن بر رژیم متمرکز باشد و مردم آسیب نبینند که این شوخی ای بیش نیست. در حالتی هم که حمله نظامی صورت بگیرد، این مردم بیگناه ایران هستند که قربانی موشک های متفقین می شوند.
۱۲- تنها امیدمان برای نجات ایران از خطرهای پیش رو به جنبش سبز است که شاید بتواند افسار گسیخته سرنوشت ایران را در کف گیرد و جامعه را از خطرهای پیش رو با درایت برهاند. دو ویژگی این جنبش که باعث حصول اطمینان از توانایی آن برای انجام این مهم دارد اول پشتوانه و محبوبیت مردمی آن و سپس درایت و توانایی مدیران آن می باشد. ویژگی اول باعث اعتماد جامعه جهانی به سخنان مسئولین امر می باشد و درایت مدیران حول محوریت منافع ملی می تواند راه حلی مطمئن برای این بحران باشد.