دیروز خبر فوت یکی از آشنایان سابق رو شنیدم. بی اختیار دقایقی به پنجره خیره شده بودم و تمام خاطراتی که از او داشتم آرام و آرام از جلوی چشمانم عبور کرد. صبح که از خواب پا شدم همش این شعر و زمزمه می کنم:
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست، هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود، صحنه پیوسته بجاست، خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
من نغمه آن مرحوم را به خاطر سپرده ام، روحش شاد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر