راضیند به رضای او!!!!

ایالات متحده آمریکا با قانون اساسی ۲۲۰ ساله خود اولین رییس جمهور سیاهپوست خود را انتخاب کرد. پیروزی باراک اوباما در انتخابات اخیر همانطور که خودش در سخنرانی پسا انتخاباتی خود اعلام کرد همان پیام تغییر بود که به آمریکا وعده داده بود. اوباما در دور اول مبارزات انتخاباتی که با هیلاری کلینتون رقابت می کرد، از خود چهره ای بسیار آزادی طلب و رادیکال به نمایش گذاشت که قصد دارد حرف و گفت و صوت را در هم شکند و سیاست آمریکایی را به یک عدالتخانه جهانی تبدیل کند که از آن تنها و تنها حقیقت محض بیرون می آید. در همین دوران بود که به سیاست های دولت اسراییل حمله می کرد و در مطبوعات اسراییلی در میان کاندیداهای ریاست حمهوری آمریکا،پایین ترین رتبه را در همراهی با سیاست های اسراییل به خود اختصاص داده بود. اما در پس از شکست هیلاری کلینتون و برگزیده شدن به عنوان نامزد حزب دموکرات، اولین سخنرانی خود را در AIPAC برگزار کرد و در آنجا حمایت به قید و شرط خود را از همپیمانان اسراییلی اعلام کرد تا اینگونه خوان اول جاده کاخ سفید را به سلامت سپری کند. در همین سخنرانی بود که اعلام کرد برای حفاظت از اسراییل در برابر تهدید ایران گزینه نظامی را کنار نمی گذارد و ... خوب اوباما درست است که سیاه است ولی مارتین لوتر کینگ که نیست، او نیز سیاست مدار است و در این پیکار نیاز به حمایت های زیادی است که اگر قرار باشد همه را از خود برنجانی و بگویی من می آیم تا نان همه تان را آجر کنم پس حالا علی الحساب کمک مالی کنید تا انتخاب شوم، آنها هم همانی را می گویند که همگی می دانیم.
می خواهم این نتیجه را بگیرم که معجزه اتفاق افتاد (انتخاب اوباما به ریاست جمهوری) و نباید انتظار بیشتر از این داشته باشیم که در آینده با اوباما همه مشکلات جهان از جمله مشکل جامعه ما، ایران، حل خواهد شد.همانطور که بسیاری از تحلیلگران اشاره کرده اند، شاید در آینده جنگ جدیدی رخ ندهد ولی فشارهای سیاسی تا زمانی که دولت ایران نتواند جامعه بین المللی را قانع نماید ادامه خواهد داشت.
دنیا نیز در صورتی قانع می شود که با یک حکومت پاینده در رفتار روبرو باشد. حکومتی که در بیرون از حوزه عملکردش بسیار ژست روشنفکری و آزادی می گیرد و منتقدان حکومت را آزادترین منتقدان جهان می داند، معتقد است که قوانینی منطبق بر حقوق بشر دارد و مشکلی (به تعبیر احمدی نژاد در مصاحبه با چارلی رز در شهریور ماه ۱۳۸۷ آن چیزی که شما اسم آنرا مشکل می گذارید) هم در درون جامعه خود ندارد، این حکومت با رفتار متناقض و عدم صداقت در گفتار و عمل حتی نمی تواند، طیف درونی حکومت (متفقین سابق) را اقناع کند، پس دیگر از منتقد و جامعه بین الملل بگذریم. نمونه آن هم افتضاح کردان گیت است که در انتها دیدیم که مجلس چگونه ظرف ۳ ماه رای خود را تغییر داد و با افزایش حدود ۴۰ رای ولی این بار مخالف، او را برکنار کردند. دولت برآمده از دل به اصطلاح اصولگرایی، حتی نتوانسته همفکران خود را که در حذف رقیب، بسته بودن جامعه و طبقه بندی اطلاعاتی، آوردن پول نفت سر سفره مردم، آزادی احزاب ما، آزادی مطبوعات ما، آزادی دانشجوی طرفدار ما و هر چه خوبی است برای ما، با هم مشترکند را قانع کند.
ولی در ۴ سال گذشته فقط یک نفر بوده که هنوز هم از این دولت دفاع می کند و آن هم شخص رهبری است که معلوم می شود دولت فقط توانسته ایشان را قانع کند. طبق آخرین سخنرانی، ایشان اعلام کره اند (نقل به مضمون) که منقدان دولت بازی خورده دشمنند و خداوند از این بی انصافی ها و تهمتهای ناروا نمی گذزد. البته اشاره ایشان به ماجرای اخیر قلابی بودن مدرک تحصیلی علی کردان است که منجر به برکناری او توسط مجلس گردید.
در حاشیه: علی کردان برکنار شد، هنوز از دولت حمایت می شود، ولی هیچ کس مثل گذشته پاسخ نداد که مسول رشد و ارتقای شخصی مثل علی کردان در حکوت جمهوری اسلامی ایران که دایعه دفاع از حق و سلامت نفس مدیران را دارد، چه کسی است؟

0 نظرات: