قانون

چندی پیش در یکی از جلسات درس، اتفاق جالبی افتاد که ناخودآگاه ذهن مرا به مقایسه ای هدایت کرد.
استاد قصد داشت که در هفته های باقی مانده به انتهای ترم تحصیلی، غیبتهای گذشته خود را جبران کرده و کلاس های جبرانی برگزار نماید. قبلا جویا شده بود که اتاق مورد نظر در ساعت ۱:۳۰ روز جمعه آزاد است و این ساعت برای خود او هم مناسب بود. پس از دانشجویان پرسید که آیا این ساعت برای شما مناسب است؟ به غیر از ۲ دانشجوی سعودی تبار این ساعت برای همه مناسب بود و این دانشجویان نیز اعلام کردند که این ساعت دقیقا ساعت نماز جمعه در عبادتگاه دانشگاه می باشد و آنان به علت تمایل به حضور در این مراسم با زمان پیشنهادی موافق نیستند.
در این هنگام استاد بدون هیچ صحبتی ساعات دیگری را مطرح کرد و قرار شد که محل کلاس را پس از مشخص شدن اعلام نماید.
با دیدن این صحنه، از خودم پرسیدم که حالا اگر در ایران همین موضوع اتفاق می افتاد، آیا رفتاری متشابه را شاهد بودیم؟ آیا با اما اگر استاد و دیگر دانشجویان، سعی بر متقاعد کردن آن دو دانشجو برای همراهی با دیگران نمی شد؟ این شک را از آنجا دارم که در مواردی مشابه در دوران تحصیلم در ایران به یاد دارم که رفتارهای متشابه را در غالب شوخی و مزاح شاهد بوده ام.
البته این نه به معنای احترام این جماعت به دین و اعتقادات است و نه به معنای بی حرمتی و بی توجهی آن جماعت به آن. این تنها و تنها نتیجه قانونی دقیق است که از جانب اساتید و دانشجویان با هر دیدگاه و نظری مورد احترام واقع می شود. قانون می گوید که در صورت تداخل کلاس ها با مراسم مذهبی دانشجویان، آنها می توانند ۲ هفته جلوتر به استاد مربوطه اطلاع دهند و استاد موظف است که تغییرات لازم را برای سهولت امور، اعمال نماید.
با همین مثال کوچک در یک محیط کوچک مشاهده می شود که چگونه می توان در یک حکومت تماما عرفی با احترام به یک قانون دقیق، از اعتقادات مذهبی انسانها دفاع کرد. بدون هیچ پاسبان و بگیر و ببند و شعاری.

0 نظرات: