در اینجا مقاله ای از ف م سخن چاپ شده که به مقایسه دیدگاههای میر حسین موسوی در سال ۶۱ و اکنون پرداخته است. همانگونه که در مقاله اشاره شده، میان میر حسین ۱۳۸۸ تا نسخه ۱۳۶۱ آن تفاوتی بسیار نهفته است. در این زمینه چند نکته قابل توجه است:
۱- اینکه با گذر زمان و کسب تجربیات بیشتر از تنگ نظری ناشی از ایدئولوژی رهایی یابیم در زندگی بسیاری رخ می دهد و رخدادیست میمون در زندگی شخصی افراد که با توجهاتی که در اینجا و آنجا از میرحسین موسوی می خوانیم، احتمال رخداد آن در زندگی سیاستمداری که ۲۰ سال صحنه را از دور نظاره کرده، غریب نمی نماید.
۲- معمولا در چنین مواقعی وقتی به احوال و جهانبینی خود قبل از تحول و رشد فکری (بر اثر کسب تجربه) می اندیشیم، این عجیب نیست که بگوییم اشتباه نکرده ایم چون می بینیم اگر دوباره در همان مسیر و با همان دیدگاه زندگی را ببینیم، بهترین تصمیم همان بود که در گذشته گرفته ایم.
۳- دو مورد بالا که هر دو با کسب تجربه و سعی و خطا در زندگی سر و کار دارد، به دلایل مختلف در شیوه مدیریتی کشور در ۳۰ سال گذشته به کار گرفته شده و همان است که آن را مدیریت سعی و خطا و یا مدیریت تعهد بجای تخصص نامیده اند. با سعی و خطا و پرداخت هزینه های گوناگون امروز می دانیم که فلان موضع یا حرکت اشتباه بوده است.
۴- پس بهتر است از این افراد نخواهیم بگویند که در گذشته اشتباه کرده اند بلکه بگویند که امروز به مدیریت علمی و تخصصی به دور از احساس عقیده دارند، به اداره عرفی کشور عقیده دارند. این به معنی آن است که مشکلات گذشته را درک کرده اند و در رفع آن گام بر می دارند.
۵- تغییر گفتمان ایدئولوژیک پس از وقوع حماسه دوم خرداد، پدیده ایست بسیار محسوس. حتی به اصطلاح اصولگرایان امروزین نیز در ادبیات خود از اصلاحات دم می زنند. پس نباید از تغییر گفتمان میرحسین موسوی در ابتدای دهه چهارم حکومت جمهوری اسلامی ایران تعجب کرد زیرا که تغییر گفتمان متن این تفکر در در دهه چهارم برگرفته از تغییر گفتمان حاشیه آن در دهه سوم (دوم خرداد ۱۳۷۶) می باشد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر