امروز که مطلب سونای رییس قوه قضاییه را در وبلاگ مهدی خزعلی خواندم یاد خاطره ای افتادم که براتون تعریف می کنم:
یادم هست که در جریان پرونده وبلاگنویس ها و سایت های اینترنتی با آقای شاهرودی دیداری برگزار شد. این دیدار پس از اعترافات چهار متهم اصلی پرونده در جمع اعضای هیئت نظارت و پیگیری قانون اساسی صورت گرفت که طی آن این افراد به بیان تهدیدات، شکنجه ها و فشارهای روانی از طرف شخص دادستان تهران و تیم بازجویی در نزد اعضای شورا پرداختند. آنگونه که یکی از این افراد (متهمین) تعریف می کرد این اعترافات آنچنان تکان دهنده بود که آيتالله هاشمزاده هريسي در طی این دیدار از آنچه در جمهوری اسلامی می گذرد گریست. در مجموع انعکاس این مسئله به اندازه ای بود که با هماهنگی آقای جمشیدی، سخنگوی فعلی قوه قضاییه که در آن زمان معاون برنامه ریزی بودند، به درخواست آیت الله شاهرودی، این دیدار انجام گرفت.
دیدار در همان دفتر خیابان پاستور که آقای خزعلی به آن اشاره کرد ه اند برگزار شد. در ابتدای ورود پس از بازرسی بدنی توسط جوانی بسیار مودب که لباس سپاه پاسداران به تن داشت به اتاق انتظار هدایت شدیم. این دفتر در قبل از انقلاب بخشی از یکی از کاخهای محمد رضا پهلوی بوده است که اگر اشتباه نکنم کاخ مرمر نام دارد. به خوبی به یاد دارم اتاق انتظار را که چقدر با شکوه بود به قطع می توانم بگویم مجللترین جایی بود که در زندگیم دیده ام. همانجا به حنیف مزروعی که بقل دستم نشسته بود اشاره ای کردم و گفتم که شکوه اینجا انسان را تحت تاثیر قرار می دهد (به اصطلاح می گیرد) و جواب حنیف بس خاطر انگیز بود و هست که گفت (نقل به مضمون): "همین شکوه و جبروت را در کنار بله قربان گویی ها و تملقات خدمتگزارانت در این مکان ها بگذار و آنوقت است که خودت هم باور می کنی که بی عیب و مانندی و ... (به اصطلاح شاه هستی)"
و حقیقتا عروس هزار داماد قدرت لجام گسیخته و غیر پاسخگو را کاخی چونین با شکوه درخور است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر