امروز خواندم که مسیح علی نژاد نوشته بود، چرا از میان این همه ناشران که کتاب های آن ها توقیف شده، فقط ابراهیم یزدی از صفار هرندی شکایت کرده!؟ و همینطور به عدم اعتراض کارگردانان سینما به برخوردهای وزارت ارشاد اشاره کرده بود (اینجا). البته این آخری نمی دونم چقدر درسته، چون امیر نخعی در وبلاگش به بایکوت احمدی نژاد توسط کارگردانان اشاره کرده (اینجا). ولی نکته ای که من می خواهم به آن اشاره کنم، همان چیزی است که از آن به چانه زنی یاد کرده اند. برای مثال کارگردانی که به در بسته وزارت ارشاد خورده می دونه که با اعتراض و شکایت فقط و فقط مشکل خود را غیر قابل حل می کند و در عوض به دنبال راهی می گردد تا پشت پرده بتواند مشکلش را با چانه زنی حل کند. غافل از اینکه حتی اگر این چانه زنی مقبول بی افتد فقط درد را موقتی تسکین می دهد و باعث تحکیم پایه های استبداد می شود. تا بنده ای نباشد، شاهی نیست یا به عبارتی تا مظلومی نباشد ظالمی نیست. متاسفانه جامعه ایران به دلیل عدم وجود نهادهای صنفی و مدنی مستقل، هنوز به دنبال حل مشکلات به روش های فردی می گردد، حال آنکه سرکوب فرد بسیار آسان و کم هزینه است. البته دیکتاتور نیز از کارایی و توانایی نهادهای صنفی آگاه است و اگر به سرکوب های 3 سال گذشته نگاه کنیم، عمدتا تشکل هایی مثل، اتحادیه اتوبوسرانان، معلمان، دانشجویان، سازمان های غیر دولتی (NGO) و بالاخص فعالین حقوق زنان (کمپین یک میلیون امضا) را در چنگال استبداد می بینیم.
به نظر من تا جامعه به آن سطحی از آگاهی نرسد که با کرنش و خواهش از مستبد فقط حل مشکلات را برای خود و دیگران سختتر خواهد کرد، هیچوقت تشکل های صنفی قوی به وجود نخواهد آمد و مشکلات به صورت بنیانی حل نخواهد شد و حدس می زنم این همان محرکی است که فعالین دانشجویی را بر آن داشته که به تقویت فعالیت های اجتماعی خود بپردازند که نکته ای بسیار مثبت و ستودنی است.
امیدواریم که احزاب سیاسی که از تشکیلاتی نسبتا منسجم برخوردارند نیز به حمایت از این تشکل ها برخیزند و از نفس ایجاد یک تشکل صنفی بدون قید و شرط دفاع کنند و همانطور که مردم را برای شرکت در راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس دعوت می کنند، از گردهمایی 8 مارچ (روز جهانی زنان)، تحصن های معلمان، تحصن های اتوبوسرانان و هر تشکل صنفی دیگری دفاع کنند زیرا که دموکراسی بدون تقویت جامعه مدنی همان شیر بی یال دم است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر