کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست / این قدر هست که بانگ جرسی می آید


محمد خاتمی برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری دور دهم دو شرط اساسی را مطرح کرده است. شرط اول که نشات گرفته از بلوغ فکری دوران اصلاحات می باشد، روی سخن نه با مردم بلکه با حامیان خاتمی دارد. این شرط که شامل توافق با مردم روی خواسته های ایشان است، به عبارتی به گروهای حامی اعلام می کند که خاتمی در صورتی در انتخابات حاضر می شود که این گروها شعارها و تبلیغات خود را در سطحی معقول حفظ کنند تا توقعات جامعه از اصلاحات در سطح رویایی، آنچه در ۲ خرداد ۱۳۷۶شاهد آن بودیم، نباشد.
اما شرط دوم خاتمی، شرطی است که با مخالفان و کارشکنان حکومت قبلی خود می گذارد که در صورتی در انتخابات حضور می یابد که در کارش، کارشکنی صورت نگیرد (البته در شرط قبل اعلام کرده که کارهایی که می خواهد بکند دیگر رویایی نیست و از همراهانش قول گرفته که به خطوط قرمز حریف احترام بگذارند و صد البته شرط کرده تا گردن کلفت ها را وارد معرکه نکند). این شرط، فرضیه «اعلام چراغ سبز به خاتمی برای حضور در انتخابات» را پررنگتر می کند. زیرا بدون قبول این فرض اعلام شرط دوم به چیزی مثل شوخی شباهت دارد یا خاتمی نیز مثل میرحسین موسوی شرطی غیر قابل پذیرش را مطرح کرده تا صورت مساله را پاک کند. ولی چنانچه بپذیریم که چراغ سبزی دریافت شده آنگاه معقول می نماید که خاتمی از پلیس چهارراه خواسته که قول بدهد وسط راه چراغ را قرمز نکند.
همه این ها نشانه هایی از امید است. امیدواریم که با همه دردی که این شروط در اعماقش بر دل آزادگی تحمیل می نماید، پذیرفته شده و بتواند راهگشای آینده ایران باشد.

0 نظرات: