می گفت بگو چه چیز عوض شده؟
-خوب، دیگه دنیا باینری نیست. این وسط ۱/۲ و ۱/۳ و ... کلی عدد جدید هستش.
گفتش عدد تو چنده؟
-من هنوز یک رو دارم. یک من به توان تمام خاطراتم رسیده و بازم یک. هر چیز دیگه ای بود صفر شده بود.
گفت بیا از این بازی ها بگذریم، اصل حالت چطوره؟
-شده تا حالا بشنوی بده، پس چرا می پرسی؟
گفت: از روی عادت.
-عادت نکن. هر روز عادت کن که یک چیز جدید بپرسی. البته بازم عادت نکن. هر کار دوست داری بکن ولی عادت نکن.
گفت: عادت کردن رو دوست دارم. آرامش بخش است.
-آرامش برای ما نیست. آرامش یعنی مرگ. زنگی یعنی تکاپو، یعنی گنگی، یعنی ندونی چی میشه. یعنی ترس از تمام اوهامی که پشت پرده فرداها به انتظار امروزمان نشسته اند. من میان مردن و زندگی کردن، زندگی را انتخاب می کنم یعنی یک.
0 نظرات:
ارسال یک نظر