قضاوت با شما

مسئول نظافت در حال عبور از راهرو با ما خوش و بشی کرد. دوستم گفت این شخص (مسئول نظافت) چند ماهی است که اینجا کار می کند و به موضوعی اشاره کرد که به دور از قضاوت درباره آن، می تواند درس آموز باشد و نشانه هایی از تفاوت های فرهنگی و اجتماعی در آن بوضوح به چشم می خورد. داستان از این قرار است که:
ساعات کار مسئول نظافت از ۷ شب تا یک بامداد می باشد و معمولا در ساختمان افراد اندکی در هنگام نظافت حضور دارند. دوستم که تا دیر وقت معمولا کار می کند از همان ابتدای کار مسئول جدید با او آشنا می شود و هر شب در هنگام نظافت اتاقش با هم گفتگوی گرمی دارند. شبی از قرار این دوست برای چند لحظه دفتر کار خود را ترک می کند و در راهرو از کنار مسئول نظافت عبور می کند و چاق سلامتی گرمی نیز می کنند و پس از مراجعت با درب بسته دفتر کار مواجه می شود. خوب متوجه می شود که مسئول نظافت در این بین به محل کار او رسیده و پس از نظافت درب را بسته است. خوشبختانه هنوز او در اتاق بقل مشغول به کار بود که دوست عزیز ما از او می خواهد دربی را که به اشتباه بسته باز کند تا او به کارش ادامه دهد. در کمال تعجب دوستم، مسئول نظافت اینکار را نمی کند و می گوید ما موظفیم هر دربی که باز است را ببندیم و حق نداریم هیچ دربی را برای کسی باز کنیم.
این در حالیست که مسئول نظافت هر شب در همان ساختمان با دوستم در همان دفتر گفتگو می کرده و مطمئن بوده که دفتر کار مورد نظر متعلق به همین شخص می باشد.

این داستان را اگر عمومیت بخشیم، ریشه اجتماعیست که حدودا دو سال است در آن زندگی می کنم. خشک است ولی دقیق است و تا جای ممکن بی خطا. کارها به آرامی ولی با دقت پیش میرود. انسان ها تا جای ممکن از پذیرفتن مسئولیت اضافه بر آنچه برای آن حقوق دریافت می کنند، فرار می کنند.

1 نظرات:

mahin گفت...

آقاي قريشي مجددا سلام و اميدوارم حالتون خوب باشه . نميدونم يادتون هست تو كامنت قبلي چي براتون نوشتم يا نه اما الان ميخام بگم راهي جز موسوي نداريم . راستي اين نظافتچيه خيلي باحال بوده ها . در ضمن يه وبلاگ راه انداختم دلم ميخاد يه نگاه بندازي نظرتم به عنوان يه با تجربه برام بنويسي ممنون ميشم. برخورداري .