Premiere: "War/No More Trouble" Playing for Change



Until the philosophy which hold one race is superior than another
Inferior, yes finally, and permanent, discredited, and abandoned
Or everywhere is war
Say war
Congo sees war
.....
Until there are no more first class,
second class citizens
of any nations
Until the color of man skin
is of no more significance than the color of his eyes
Everywhere is war
War
Everywhere is war
Gimme the brother
war
Destroy the country
War
Or nothing
......
We don't need no more war
Some winning, some losing, some dying, some crying, some sick
We don't need no more trouble
We don't need no more
We don't need no more trouble
We don't need no more trouble

we don't need no more trouble
We don't need no more trouble
What we need is love
To guide us and protect us all
If you hope to come from above
......
Do you get to stop the war
Hmm hemmm

We don't need no more trouble
We don't need no more trouble

رفتن

گاه چاره ای نیست جز رفتن،
عبور از حد همه چیز،
چشم ها را می بندم و زمزمه رفتن،
سفر بدون مقصد،
آب و آذوقه کافیست،
گفته اند: که اگر لازم شد، خون نوشم.
ای دریغا که ندارم همراهی
که چو حاجت آمد،
خون او نوشم و این راه به پایان ببرم،
که نه راهی و نه پایانی و نه همراهی ...

خوی کاخ نشینی در کاخ

امروز که مطلب سونای رییس قوه قضاییه را در وبلاگ مهدی خزعلی خواندم یاد خاطره ای افتادم که براتون تعریف می کنم:
یادم هست که در جریان پرونده وبلاگنویس ها و سایت های اینترنتی با آقای شاهرودی دیداری برگزار شد. این دیدار پس از اعترافات چهار متهم اصلی پرونده در جمع اعضای هیئت نظارت و پیگیری قانون اساسی صورت گرفت که طی آن این افراد به بیان تهدیدات، شکنجه ها و فشارهای روانی از طرف شخص دادستان تهران و تیم بازجویی در نزد اعضای شورا پرداختند. آنگونه که یکی از این افراد (متهمین) تعریف می کرد این اعترافات آنچنان تکان دهنده بود که آيت‌الله هاشم‌زاده هريسي در طی این دیدار از آنچه در جمهوری اسلامی می گذرد گریست. در مجموع انعکاس این مسئله به اندازه ای بود که با هماهنگی آقای جمشیدی، سخنگوی فعلی قوه قضاییه که در آن زمان معاون برنامه ریزی بودند، به درخواست آیت الله شاهرودی، این دیدار انجام گرفت.
دیدار در همان دفتر خیابان پاستور که آقای خزعلی به آن اشاره کرد ه اند برگزار شد. در ابتدای ورود پس از بازرسی بدنی توسط جوانی بسیار مودب که لباس سپاه پاسداران به تن داشت به اتاق انتظار هدایت شدیم. این دفتر در قبل از انقلاب بخشی از یکی از کاخهای محمد رضا پهلوی بوده است که اگر اشتباه نکنم کاخ مرمر نام دارد. به خوبی به یاد دارم اتاق انتظار را که چقدر با شکوه بود به قطع می توانم بگویم مجللترین جایی بود که در زندگیم دیده ام. همانجا به حنیف مزروعی که بقل دستم نشسته بود اشاره ای کردم و گفتم که شکوه اینجا انسان را تحت تاثیر قرار می دهد (به اصطلاح می گیرد) و جواب حنیف بس خاطر انگیز بود و هست که گفت (نقل به مضمون): "همین شکوه و جبروت را در کنار بله قربان گویی ها و تملقات خدمتگزارانت در این مکان ها بگذار و آنوقت است که خودت هم باور می کنی که بی عیب و مانندی و ... (به اصطلاح شاه هستی)"

و حقیقتا عروس هزار داماد قدرت لجام گسیخته و غیر پاسخگو را کاخی چونین با شکوه درخور است.

تحول فکری - تحول گفتمان

در اینجا مقاله ای از ف م سخن چاپ شده که به مقایسه دیدگاههای میر حسین موسوی در سال ۶۱ و اکنون پرداخته است. همانگونه که در مقاله اشاره شده، میان میر حسین ۱۳۸۸ تا نسخه ۱۳۶۱ آن تفاوتی بسیار نهفته است. در این زمینه چند نکته قابل توجه است:
۱- اینکه با گذر زمان و کسب تجربیات بیشتر از تنگ نظری ناشی از ایدئولوژی رهایی یابیم در زندگی بسیاری رخ می دهد و رخدادیست میمون در زندگی شخصی افراد که با توجهاتی که در اینجا و آنجا از میرحسین موسوی می خوانیم، احتمال رخداد آن در زندگی سیاستمداری که ۲۰ سال صحنه را از دور نظاره کرده، غریب نمی نماید.
۲- معمولا در چنین مواقعی وقتی به احوال و جهانبینی خود قبل از تحول و رشد فکری (بر اثر کسب تجربه) می اندیشیم، این عجیب نیست که بگوییم اشتباه نکرده ایم چون می بینیم اگر دوباره در همان مسیر و با همان دیدگاه زندگی را ببینیم، بهترین تصمیم همان بود که در گذشته گرفته ایم.
۳- دو مورد بالا که هر دو با کسب تجربه و سعی و خطا در زندگی سر و کار دارد، به دلایل مختلف در شیوه مدیریتی کشور در ۳۰ سال گذشته به کار گرفته شده و همان است که آن را مدیریت سعی و خطا و یا مدیریت تعهد بجای تخصص نامیده اند. با سعی و خطا و پرداخت هزینه های گوناگون امروز می دانیم که فلان موضع یا حرکت اشتباه بوده است.
۴- پس بهتر است از این افراد نخواهیم بگویند که در گذشته اشتباه کرده اند بلکه بگویند که امروز به مدیریت علمی و تخصصی به دور از احساس عقیده دارند، به اداره عرفی کشور عقیده دارند. این به معنی آن است که مشکلات گذشته را درک کرده اند و در رفع آن گام بر می دارند.
۵- تغییر گفتمان ایدئولوژیک پس از وقوع حماسه دوم خرداد، پدیده ایست بسیار محسوس. حتی به اصطلاح اصولگرایان امروزین نیز در ادبیات خود از اصلاحات دم می زنند. پس نباید از تغییر گفتمان میرحسین موسوی در ابتدای دهه چهارم حکومت جمهوری اسلامی ایران تعجب کرد زیرا که تغییر گفتمان متن این تفکر در در دهه چهارم برگرفته از تغییر گفتمان حاشیه آن در دهه سوم (دوم خرداد ۱۳۷۶) می باشد.