این مطلب را در روشن شدن نقش و مسئولیت حماس در درگیری های اخیر غزه می نویسم.
از زمان حمله اسراییل به غزه بسیاری از مخالفین حکومت ایران که یکی از حامیان حماس به شمار می آید، در تحلیل های خود ضمن محکومیت حملات نابرابرانه اسراییل به غزه، شروع وریشه جنگ را حملات موشکی حماس به شهرهای اطراف غزه معرفی می کنند. البته این حرفی است که بوش نیز آنرا بهانه حملات اسراییل می داند و معتقد است که اسراییل برای تامین امنیت خود ناچار به این تهاجمات است.
بدون شک امثال بوش که بارها برای توجیه منافع پشت پرده خود به مردم و جهان دروغ گفته اند (نمونه آن حمله به عراق) و جنگهای پر هزینه تری را توجیه کرده اند، پس اینبار نیز از آنها انتظار حرف راست نمی رود. روی سخنم با کسانی است که با کینه ای که از جمهوری اسلامی به دل دارند تجاوز اسراییل به غزه را نتیجه سیاست های حماس می دانند.
چه کسی آتش بس را شکست؟
شاید پاسخ به این سوال تا حدی باعث متقاعد شدن قاعدین به تئوری "حفاظت اسراییل از شهروندان خود در قبال موشک پراکنی حماس" باشد هر چند که به نظر نویسنده این باعث نمی شود که مسئولیت حماس در قبال فجایع اخیر فراموش شود. حماس و اسراییل در ژوئن 2008 پیمان آتش بس غیر رسمی را پذیرفتند و از آن تاریخ تا نوامیر 2008 در گیری مسلحانه مشاهده نشده بود. طبق ادعاهای روزنامه های اسراییلی و دیگر روزنامه های معتبر دنیا، اسراییل در اوایل ماه نوامبر 2008 با نغض پیمان آتش بس غزه را مورد حمله هوایی قرار داده که در این حمله عده ای از ساکنین غزه کشته شدند. با این حساب بر خلاف ادعاهای امروزین مطبوعات غربی که یک موشک های حماس را محرک شروع اشغالگری اسراییل معرفی می کند، بنابر مراجع ارائه شده در اینجا اسراییل در دوران آرامش و آسایش شهروندان خود شروع به حمله به سوی حماسی کرده که در آن زمان با هیچ موشکی شهروندان اسراییلی را تهدید نمی کرده است.
چرا اسراییل آتش بس را شکست؟
عده ای از تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند که این حملات برای ائتلاف دو حزب کارگر و کادیما درانتخابات آتی جنبه تبلیغاتی دارد. با حمله به حماس، باراک و لیونی قصد دارند که همیت خود را در برابر مسئله امنیت اسراییل به رای دهندگان انتخابات آتی نشان دهند تا در انتخابات پیش رو بتوانند در برابر نتانیاهو و حزب لیکود در مسئله امنیت اسراییل که شاید تعیین کننده ترین شاخص رای دهندگان در یک منظقه بحرانی می باشد، مقاومت کنند. اما در این میان همچنان این ایراد به حماس وارد است که چرا با بی درایتی در اعلام پایان آتش بس، امکان بهره برداری تبلیغاتی را برای اسراییل ایجاد می کند.
نکته دیگر که می خواهم آن را یاد آوری کنم این است که دیدگاههای حماس در مبارزه با اسراییل بسیار واقع بینانه تر از دیدگاه های دولت کنونی ایران می باشد. به یاد دارم که 3 سال پیش که شعار نابودی اسراییل و محو آن از نقشه جغرافیا توسط آقای احمدی نژاد اعلام می شد در یکی از سفرهای خالد مشعل در ایران هنگام سخنرانی در دانشگاه از او درباره نابودی اسراییل و این شعار سوالاتی شد و در همانجا مشعل با درایتی خاص اعلام کرد که (نقل به مضمون) فقط مواظب باشید که اسراییل را سر مردم فلسطین خراب نکنید. این جمله در درون خود با طنزی زیرکانه غیر عملی و تو خالی بودن شعارها را نشان می دهد.
نهایتا مسئله ای را که بارها مطرح شده و امروز نیز دوباره بانویی به نمایندگی از گروه Independent Jewish Voice در مصاحبه با شبکه CTV NET به آن پرداخت، یاد آوری می کنم که بزرگترین خطای اسراییل و نهادهای بین المللی بالخصوص دولت آمریکا در این است که فراموش کرده اند که حماس در یک انتخابات آزاد به نمایندگی مردم فلسطین برگزیده شده است و دولت حماس دولت قانونی فلسطین می باشد. با این تعریف تروریست نامیدن حماس تنها تروریست نامیدن گروهکی نظامی نمی باشد بلکه با این ادعا انگشت اتهام رو به ملت فلسطین گرفته شده است. کشورهایی که به دموکراسی و حق ملت ها در انتخاب آزاد حاکمان خود اعتقاد دارند چگونه دربرابر حق مردم فلسطین که به آزادی حماس را به نمایندگی خود برگزیده اند، مقاومت می کنند یا در بهترین حالت سکوت پیشه می نمایند. تا زمانی که نپذیرند خواست مردم را سکوت و آرامشی در منطقه حاکم نمی شود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر