آیا ما نیز به میراث پدرانمان افتخار می کنیم؟

در سخنرانی اوباما بارها از میراث حاصل از زحمات و فداکاری های نسل های قبلی آمریکایی سخن به میان رفت. همچنین با افتخار از دموکراسی و قانون اساسی آمریکا به عنوان با ارزش ترین و گرانبهاترین میراث ۳۰۰ ساله آمریکا یاد شد. امیدوارم این فقط حس من نباشه، چون در این لحظه به ملتی که می توانند به پدران خود افتخار کنند رشک بردم.

وقتی از خودم می پرسم آیا ما به میراث پدرانمان افتخار می کنیم؟ من به مشروطیت و اهداف آن افتخار می کنم به انقلاب ۱۳۵۷ و آرمان های آن افتخار می کنم ولی آنچه کا امروز به عنوان میراث در دستان خود داریم نه تنها مایه افتخار نیست که باعث شرم ساری است. سوال بزرگی که باید از پدرانمان بپرسیم این است که چرا با همه تلاش ها و کوشش های شما برای اصلاح با آن همه اندیشه های مترقیانه با افکار دموکراتیکی که می توانست امروز ۱۰۰ ساله باشد، با این همه، چرا ما هنوز گرفتار استبداد هستیم. چرا حرکتی که در ۱۰۰ سال پیش تصمیم گرفت حکومت را با عقل جمعی اداره کند، در نهایت امروز به ولایت فقیه منجر شده است؟

آیا به عنوان یک جوان ایرانی فقط باید به اندیشه ها و آرمان های شما افتخار کنیم؟ آیا این درست است که با اما و اگر میراث واقعی پدرانمان را که امروز باعث گرفتاری مان شده است کتمان کنیم؟

و وقتی که امروز می اندیشم که روزی فرزندم همین سوال ها را از خود درباره میراث نسل من می پرسد، برخود می لرزم.

پیام اوباما

امروز باراک اوباما بعد از سوگند به وفاداری به قانون اساسی آمریکا به طور رسمی به کاخ سفید راه یافت. مرسوم است که بعد از ادای سوگند، رییس جمهور سخنرانی سمبولیک و تاریخی را ایراد می کند که بعدها جملات قصار آن در ادبیات سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد. اوباما سخنان خود را با خطاب به شهروندان آمریکایی آغاز کرد. سخنرانی او از لحاظ قدرت بیان ضعیفتر از دفعات قبل بود و پر بود از نقل قول های سیاستمداران و روسای جمهور پیشین آمریکا.

اوباما از سختی راه پیش روی آمریکا گفت و مشکلات اقتصادی را عمیق و بزرگ خواند ولی در کنار آن قول داد که با همکاری مردم و برنامه ریزی دقیق قادر خواهند بود مشکلات را از صد راه پیشرفت آمریکا بردارند. به عنوان یک ایرانی این قسمت ها هرچند برای من پر شورو جذاب بود ولی عمیق نبود. تا اینکه سخن از امنیت آمریکا و روابط خارجی آن شد.

درباره امنیت آمریکا اوباما یاد آور شد که گزینه بدست آوردن امنیت به قیمت پایمال شدن ایده آل های آمریکا از پایه و اساس غلط می باشد و آمریکا دوست تمامی ملت هاییست که در جستجوی صلح می باشند. در اینجا بود که جمعیت با تمام توان به تشویق رییس جمهور آمریکا پرداختند. در حین ایراد این قسمت از سخنان دوربین چند لحظه ای روی جورج بوش ایستاد تا یاد آور کسی باشد که به هر قیمتی می خواست امنیت آمریکا را تامین کند. مردم اوباما را تشویق می کردند زیرا از چهره خشن و جنگطلب آمریکایی که توسط بوش در جهان به نمایش گذاشته شده بیزار هستند.

در بخشی دیگر رو به رهبرانی که به دنبال درگیری با غرب یا سرزنش آن برای مشکلات داخلی خود هستند، می گوید: مردم شما را بر اساس توانایی هایتان در درست کردن امور قضاوت می کنند نه در قدرت تخریبتان.

"To those leaders around the globe who seek to sow conflict, or blame their society's ills on the West — know that your people will judge you on what you can build, not what you destroy."

اوباما نمی دونه اون دسته از رهبران اصلا به مردم و خواست مردم اعتقادی ندارند. نمی دونه که چه جوری شور و امید مردم ایران رو که بارها بیشتر از آمریکای امروز بود، با تنگ نظری به کینه امروز تبدیل کردند، اگه اوباما می دونست که همین حاکمان چه فرصتی رو سوزوندن مطمپن هستم که انتظار نداشت این دسته معنای معنای پیامش رو درک کنن. چشمانی بیناتر از چشمان تنگ نظر امروز نیاز است تا واقعیت ها را ببیند تا مثل اوباما بگوید برای پیروزی امید تنها نیاز است. آنچه که سال ها ست شاهدیم تلاش برای نا امید کردن مردم است. تلاش کردند تا به مردم نشان دهند شما نمی توانید سرنوشت خود را تامین کنید و حتی اگر رییس جمهوری را با ۲۵ میلیون رای انتخاب کنید هر ۸ روز برایش یک بحران می آفرینیم تا نشان دهیم که انچه مردم می خواهند بی ارزش و دست نایافتنی است. در برابر این تفکر پیام اوباما به جوک شبیه است.
آه که چه دردی است استبداد!!!!!!!!
سخنرانی اوباما را می توانید اینجا ببینید:


Watch CBS Videos Online

درد آشنا

در زندگی دردهایی است که گاهی ما آنها را می کشیم و گاهی آنها ما را. همیشه هستند، امروز با یک چهره و دیروز به شکلی دیگر.
بخشی از وجود و هویتت می شوند. با آنها بر می خیزی و به یادشان شب ها به خواب می روی. هرچند درد است ولی چون آتشی می ماند و زندگی را از روزمرگی نجات می دهد. با آنها هیچوقت احساس تنهایی نمی کنی چون با خود آشنایت هستی. اگر چند روزی از آن غافل شوی، میبینی دیگر خود را نمی شناسی، برای خودت هم غریبه می شوی.

توجیه شیطانی

در میان اخبار منتشر شده از جنایت اسراییل در غزه، گزارش تصویری زیر که توسط فیلمبردار خبرگزاری بی بی سی تهیه شده است بسیار مورد توجهم قرار گرفت:
http://news.bbc.co.uk/1/hi/world/middle_east/7817040.stm
در این گزارش خبرنگار با دو تن از سربازان اسراییلی که در عملیات زمینی فعالیت می کنند مصاحبه می کند. از سرباز اول در مورد کشتار مردم بی گناه در حمله اخیر به مدرسه سازمان ملل می پرسد که سرباز پاسخ می دهد که این حمله کاملا درست بوده و سگ همراه گروه گشت تشخیص داده که تمام منطقه بمب گزاری شده بوده است و کمینی برای سربازان اسراییلی توسط حماس طراحی شده بوده است. این در حالی است که مراجع بین المللی اعلام کرده اند که بررسی ها آنها حاکی از عدم هرگونه حضور نظامی حماس در مجموعه آموزشی می باشد.
آنچه باعث تاسف بیشتر است بخش دوم مصاحبه است که در این قسمت از دیگر سرباز اسراییلی درباره حمله سوال می شود و در پاسخ استدلالهایی نهفته است که نه تنها غیرمنطقی بلکه بسیار خطرناک است. سرباز دوم می گوید: تخریب و نابود کردن محل سکونت مردم سخت است ولی نباید فراموش کنیم که این ها همان مردمی هستند که در انتخابات حماس را به عنوان نمایندگان خود برگزیدند.
از آنجا که ارتش اسراییل هم مثل تمامی ارتش های دنیا برای سربازان جنگ و کشتار مردم بی گناه را تئوریزه می کند به گونه ای می توان این نظر را استدلالات دولت اسراییل برای موجه جلوه دادن قصاوت های بکار برده شده در غزه دانست. با توجه دقیق به این اظهارات می توان دو نتیجه زیر را استخراج کرد:
اول- اینکه برخلاف اظهارات دولت اسراییل که حماس را یک گروه نظامی که برای اهداف تروریستی خود پشت مردم فلسطین سنگر گرفته است، می داند، آنها نیز بخوبی می دانند که حماس دولت منتخب مردمی است که در یک انتخابات آزاد به نمایندگی مردم فلسطین برگزیده شده است. پس اسراییل برخلاف ادعاهای خود دقیقا قصد دارد مردم فلسطین را برای انتخابشان ادب کند.
دوم- تقریبا یکسال پیش فیلمی پخش شد ازجلسات توجیهی یکی از گروههای اسلامی تندرو و بنیاد گرا در لندن. رهبر گروه در مورد بمبگزاری اتوبوس در لندن صحبت می کرد. می گفت: فکر نکنید که این افرادی که در اتوبوس کشته شدند مردم بیگناه بوده اند زیرا این ها همین افرادی هستند که دولت پلید انگلستان را به رهبری برگزیده اند. استدلالی از جنس استدلال اسراییلی که از هر دو بوی تعفن به مشام می رسد. با این تفاوت که آنها یک گروه تروریستی هستند بدون هیچ تعهدی و این یکی دولتی است که باید به قوانین بین المللی متعهد باشد.

حال در این میان عده ای از آتش بس و بازگشت به مذاکرات صلح توسط فتح دم می زنند. سوالی که از این دسته باید پرسید این است که آیا فکر می کنید حد اقل تا چند نسل دیگر صلح امکان پذیر است؟ آیا خاطره این همه خون و کشتار تا چند نسل از ذهن مردم غزه پاک خواهد شد؟

مجله شنیداری یاری منتشر شد

بچه های یاری نیوز در یک حرکت جدید و خیلی جالب، مجله ای شنیداری تولید کرده اند (از اینجا دانلود کنید). کیفیت اجرای برنامه بسیار عالی بود و باید به همه دست اندرکاران این برنامه یک تبریک صمیمانه عرض کرد.
برنامه اول پر از نکات جالب و آموزنده است که می توان نقاط قوت آن را بدین سان خلاصه نمود:
۱- اولین نکته جالب برای من بی طرفی در اعلان رویداد های سیاسی است. در این برنامه با اینکه توسط ستاد یاران سید محمد خاتمی تهیه شده، دیدگاه ها و نقطه نظرات جناح های سیاسی مختلف انعکاس یافته است و حق نتیجه گیری و قضاوت برای شنونده برنامه محفوظ باقی مانده است. برای مثال در مورد بررسی اطلاق واژه شاه سلطان حسین از جانب بعصی از گروه های سیاسی به سید محمد خاتمی، دست اندرکاران برنامه با سیاسیون از جناح های مختلف مصاحبه کرده اند.
۲- دیگر نکته قابل توجه، رویکرد علمی و تاریخی به اخبار و امور سیاسی روز می باشد که در این مورد نیز برنامه با اراپه پیشینه تاریخی باغ قلهک سفارت انگلستان و مصاحبه با کارمند سفارت، نشان می دهد که بدور از شایعات رایج در کوچه و بازار که گاهی نیز به محافل خبری سرایت می کند، قصد دارد واقعیات علنمی را در گوش شنونده بخواند تا در نهایت بتوانیم استنتاجی بدور از پیش داوری داشته باشیم.
۳- تنوع برنامه دیگر حسن آن می باشد که خستگی را بدر می کند.
در نهایت برای تمامی دست اندرکاران آرزوی موفقیت دارم و بی صبرانه در جستجوی شمارهای بعدی مجله شنیداری یاری هستم.

چه کسی آتش بس را شکست؟

این مطلب را در روشن شدن نقش و مسئولیت حماس در درگیری های اخیر غزه می نویسم.
از زمان حمله اسراییل به غزه بسیاری از مخالفین حکومت ایران که یکی از حامیان حماس به شمار می آید، در تحلیل های خود ضمن محکومیت حملات نابرابرانه اسراییل به غزه، شروع وریشه جنگ را حملات موشکی حماس به شهرهای اطراف غزه معرفی می کنند. البته این حرفی است که بوش نیز آنرا بهانه حملات اسراییل می داند و معتقد است که اسراییل برای تامین امنیت خود ناچار به این تهاجمات است.
بدون شک امثال بوش که بارها برای توجیه منافع پشت پرده خود به مردم و جهان دروغ گفته اند (نمونه آن حمله به عراق) و جنگهای پر هزینه تری را توجیه کرده اند، پس اینبار نیز از آنها انتظار حرف راست نمی رود. روی سخنم با کسانی است که با کینه ای که از جمهوری اسلامی به دل دارند تجاوز اسراییل به غزه را نتیجه سیاست های حماس می دانند.
چه کسی آتش بس را شکست؟
شاید پاسخ به این سوال تا حدی باعث متقاعد شدن قاعدین به تئوری "حفاظت اسراییل از شهروندان خود در قبال موشک پراکنی حماس" باشد هر چند که به نظر نویسنده این باعث نمی شود که مسئولیت حماس در قبال فجایع اخیر فراموش شود. حماس و اسراییل در ژوئن 2008 پیمان آتش بس غیر رسمی را پذیرفتند و از آن تاریخ تا نوامیر 2008 در گیری مسلحانه مشاهده نشده بود. طبق ادعاهای روزنامه های اسراییلی و دیگر روزنامه های معتبر دنیا، اسراییل در اوایل ماه نوامبر 2008 با نغض پیمان آتش بس غزه را مورد حمله هوایی قرار داده که در این حمله عده ای از ساکنین غزه کشته شدند. با این حساب بر خلاف ادعاهای امروزین مطبوعات غربی که یک موشک های حماس را محرک شروع اشغالگری اسراییل معرفی می کند، بنابر مراجع ارائه شده در اینجا اسراییل در دوران آرامش و آسایش شهروندان خود شروع به حمله به سوی حماسی کرده که در آن زمان با هیچ موشکی شهروندان اسراییلی را تهدید نمی کرده است.
چرا اسراییل آتش بس را شکست؟
عده ای از تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند که این حملات برای ائتلاف دو حزب کارگر و کادیما درانتخابات آتی جنبه تبلیغاتی دارد. با حمله به حماس، باراک و لیونی قصد دارند که همیت خود را در برابر مسئله امنیت اسراییل به رای دهندگان انتخابات آتی نشان دهند تا در انتخابات پیش رو بتوانند در برابر نتانیاهو و حزب لیکود در مسئله امنیت اسراییل که شاید تعیین کننده ترین شاخص رای دهندگان در یک منظقه بحرانی می باشد، مقاومت کنند. اما در این میان همچنان این ایراد به حماس وارد است که چرا با بی درایتی در اعلام پایان آتش بس، امکان بهره برداری تبلیغاتی را برای اسراییل ایجاد می کند.
نکته دیگر که می خواهم آن را یاد آوری کنم این است که دیدگاههای حماس در مبارزه با اسراییل بسیار واقع بینانه تر از دیدگاه های دولت کنونی ایران می باشد. به یاد دارم که 3 سال پیش که شعار نابودی اسراییل و محو آن از نقشه جغرافیا توسط آقای احمدی نژاد اعلام می شد در یکی از سفرهای خالد مشعل در ایران هنگام سخنرانی در دانشگاه از او درباره نابودی اسراییل و این شعار سوالاتی شد و در همانجا مشعل با درایتی خاص اعلام کرد که (نقل به مضمون) فقط مواظب باشید که اسراییل را سر مردم فلسطین خراب نکنید. این جمله در درون خود با طنزی زیرکانه غیر عملی و تو خالی بودن شعارها را نشان می دهد.
نهایتا مسئله ای را که بارها مطرح شده و امروز نیز دوباره بانویی به نمایندگی از گروه Independent Jewish Voice در مصاحبه با شبکه CTV NET به آن پرداخت، یاد آوری می کنم که بزرگترین خطای اسراییل و نهادهای بین المللی بالخصوص دولت آمریکا در این است که فراموش کرده اند که حماس در یک انتخابات آزاد به نمایندگی مردم فلسطین برگزیده شده است و دولت حماس دولت قانونی فلسطین می باشد. با این تعریف تروریست نامیدن حماس تنها تروریست نامیدن گروهکی نظامی نمی باشد بلکه با این ادعا انگشت اتهام رو به ملت فلسطین گرفته شده است. کشورهایی که به دموکراسی و حق ملت ها در انتخاب آزاد حاکمان خود اعتقاد دارند چگونه دربرابر حق مردم فلسطین که به آزادی حماس را به نمایندگی خود برگزیده اند، مقاومت می کنند یا در بهترین حالت سکوت پیشه می نمایند. تا زمانی که نپذیرند خواست مردم را سکوت و آرامشی در منطقه حاکم نمی شود.