می گویند مردم سالاری، می نویسند سالار مردمی.

امروز ایرا ن مانور موشکی ای را شروع کرد که به نوعی اقدامی تلافی جویانه در برابر تهدیدات نظامی غرب به شمار می رود. طبق گفته ولایتی باید این مانور جزء همان مساپل مهم و راهبردی باشد که مورد تایید رهبری قرار گرفته است. رهبری که به ایمنی آوری بمب اتمی باور ندارد، این که چگونه با موشک شهاب ۳ قدرتنمایی می کند، خود جای بسی سوال است. قسم حضرت عباسش را باور کنیم یا دم خروس؟
آخر کدام منطق به جریان حاکم اجازه می دهد که با کنار هم قرار دادن گفتار و عمل ایشان، چیزی جز تناقض انتظار داشته باشند.
البته ما که به این تناقضات سال هاست عادت کرده ایم و شاید هم مثل رستم در رویارویی با اکوان دیو، می دانیم که در عمل با عکس گفتار روبرو خوا هیم شد. وقتی سال انسجام ملی است، پیشاپیش می دانیم که حذف مخالفین و اقتدارگرایی در دستور کار قرار دارد. وقتی رییس دولت در دانشگای کلمبیا شعار آزادی و روشنفکری سر می دهد، می دانیم که داتشجویان و دگر اندیشان در درون، محکوم به زندان و شکنجه خواهند شد. وقتی رهبری راه حل بحران فلسطین را انتخابات آزاد و دموکراتیک می داند، شاهد ردصلاحیت های گسترده و مهندسی انتخابات در انتخابات گذشته بودیم (البته اگر هنوز انتخابات در نطام به عنوان مسپله راهبردی تلقی شود و فقط یک نمایش و تشریفات به شمار نیاید، هر چند دردآور است، ولی باید بپذیریم که طبق گفتار مشاور ارشد رهبری، این پروژه با آگاهی کامل رهبر صورت پذیرفته است).
اکنون جریان حاکم در جایی درگیر شده است که دیگر خبری از گفتمان نرم اصلاحطلبان که زیر سایه قانون اساسی ایران می خواهند فعالیت کنند، نیست. زبان جامعه بین الملل نیز زبان زور و قدرت است و این قدرت همانی است که رهبر جمهوری اسلامی فهمیده است که نمی تواند با سلاح اتمی بدست آورد.
البته در مقاله ای که ولایتی نوشته، اشاره ای به این نکته نشده است که رهبری چه چیزی را ایمن ساز نظام می داند؟
بیایید خوشبینانه در کمال نا امیدی فرض کنیم که رهبری پشتوانه مردمی و حمایت همه جامعه (نه ۵ میلیون اقلیت) را ایمنی ساز نظام می داند و قصد دارد انتخابات آینده را برای حضور حداکثری مردم، آزاد برگزار کند.
آره قبول دارم که با آنچه دیده ایم باورش خیلی سخته ولی فکر کردن به پیامدهای باور نکردنش، درد آور است.

1 نظرات:

ناشناس گفت...

مسعود جان سلام يك توصيه دوستانه داشتم.اگر به مطالب بهنود دقت كرده باشي خواهي ديد كه مكان نويسنده در متن وادبيات وي تاثيري ندارد. اين يك ويژگي بارز در نوشته هاي اين مرد بزرگ است. ما هم بايد تلاش كنيم كه اين ويژگي را به دست بياوريم. آيا ادبيات اين نوشته در فرض حضور نويسنده در تهران تغيير نمي كند.‍