متفرقه



چند وقتی هستش که به علت مشغله زیاد موفق به بروزسازی وبلاگم نشدم. الان هم چیز زیادی برای گفتن ندارم.

اول- در مورد بسته پیشنهادی ایران به سازمان ملل:

نباید از همزمانی این موضوع با درگیری لفظی اوباما با بوش و مک کین غافل شد. اعلام آمادگی ایران به تقویت موضع اوباما منجر میشه و به کسانی که واقعا به دنبال سامان بخشیدن به آشفتگی منطقه هستند اعلام می کنه که این تئوری در صورت روی کار آمدن دولتی همراه در آمریکا اجرایی هست (حل و فصل مسائل با گفتگو امکان گذیر هستش، البته در حد یک مانور تبلیغاتی و استراتژی موقت {تا وقتی که 30 درصد داوطلبان مجلس را رد صلاحیت می کنند و حتی از اعلام دلایل آن خودداری می کنند، هیچ کشوری در دنیا باور نمی کند که ایران به دنبال تقویت دموکراسی در خاور میانه است}).

دوم- توافق سوریه و اسراییل برای نشست مشترک در ترکیه:

با اعلام این خبر، الشرق الاوسط به نقل از یک منبع نزدیک به دولت خبر از خشم تهران از این مذاکرات می دهد. البته نتیجه گیری این مذاکرات در دوره دولت فعلی آمریکا همانظور که بشار اسد نیز به آن اشاره کرده بعید به نظر می رسد. ولی اینها همه نشان از آن دارد که آمریکا و متحدانش با یک استراتژی منظم سعی در آرام کردن کل منطقه خاورمیانه دارند با این تفاوت که در آینده تنها مشکل خاورمیانه ایران باشد و بس. این مسئله برای مبدل کردن محور طویل شرارت به حفره عمیق شرارت می باشد.

سوم- درخواست های طرفین مذاکرات ترکیه:

هر دو طرف (اسد و اولمرت) اعلام کرده اند که طرف مقابل می داند که ما چه می خواهیم و آن ها هم می دانند که ما چه می خواهیم ولی هیچکدام نمی گویند که شفاف چه می خواهند. همین مسئله خود تایید کننده آن است که نفس شکل گیری این مذاکرات (جنبه تبلیغاتی) مهمتر از نتایج آن است.

چهارم- دیدار سرگی برین، مالک گوگل، از اسراییل:

مصاحبه جالبی هستش. اینبار شوروی سابق متهم به نادیده گرفتن حقوق یهودی ها شده. ولی این نابرابری منجر به بیلیونر شدن جوان 34 ساله شده است.

2 نظرات:

ناشناس گفت...

451364عمرت تا کی به خودپرستی گذرد یا در پی نیستی و هستی گذرد
می خور که چنین عمر که غم در پی اوست آن به که بخواب یا به مستی گذرد

[خيام]

Masoud Ghoreishi گفت...

خوشا وقت شوریدگان غمش
اگر زخم بینند و گر مرهمش

گدایانی از پادشاهی نفور
به امیدش اندر گدایی صبور

دمادم شراب الم در کشند
وگر تلخ بینند دم درکشن

نه تلخست صبری که بر یاد اوست
که تلخی شکر باشد از دست دوست

اسیرش نخواهد رهایی زبند
شکارش نجوید خلاص از کمند

سلاطین عزلت گدایان حی
منازل شناسان گم کرده پی

به سروقتشان خلق کی ره برند
که چون اب حیوان به ظلمت درند

چو پروانه اتش به خود در زنند
نه چون کرم پیله به خود برتنند...