یادم می آید تقریبا ۲ سال قبل که برای بازداشت عمادالدین باقی یادداشتی نوشته بودم. مدتی بعد با مصطفی تاج زاده صحبت می کردم که گفت «یادداشتت را در مورد باقی خواندم اگه یک روزی ما رو هم گرفتن برای من هم بنویس». آنروز طبق معمول دستش انداختم که شما روی دیگه سکه نظام هستید و ما را سیاه نکن، کسی شما را نمی گیرد. ولی امروز متاسفانه نسل اول انقلاب و فرزندان آیت الله خمینی به ناحق و برای دفاع از حقوق مردم، کاری که از امامشان آموخته اند، در زندان کسانی گرفتارند که نه تنها راه و روش بنیانگذار جمهوری اسلامی را قبول ندارند که بارها در گفتار و عمل به ستیز با آن پرداخته اند.
امروز با کودتاچیان که مصطفی را در بند کرده اند حرفی ندارم جز اینکه می ترسانمشان از خشم مردم که تجلی دنیوی خشم خداوند بر بندگان ظالم می باشد. بترسید از بغضی که در گلوی این موج خروشان خفته است. بترسید از مادر به داغ فرزند نشسته. بترسید از برادر و خواهر شهیدان این وقایع. بیم کنید از این همه ظلم که بر کوی دانشگاه رفت و عاقبت چه می کنید با این همه دروغ؟؟؟
آری در ماههای اخیر از ظلم و جفای شما بر ایران و ایرانی بسیار گفته اند و می گویند ولی مخاطب امروز من خود مصطفی تاج زاده است که در بند نامردان اسیر است. با همان زبان خودمانی می گویم که آقا مصطفی اگر این حکومت قدر خدمات و زحمات تو را برای ایران، برای انقلاب اسلامی، برای آزدی و سربلندی اسلام و به قول خودت برای تقویت اسلام ندانست،من به عنوان یک جوان ایرانی از تو تشکر می کنم که به من همه اینها را در رفتار و گفتارت نشان دادی. من از تو تشکر می کنم که با کوشش و تلاشت جوانان را آگاه کردی و با تمام توانت در برابر شکلگیری اسلام طالبانی در جامعه ایستادگی کردی. متشکرم برای اینکه با صدای بلند از آراء ۶۰۰ هزار شهروند تهرانی در انتخابات مجلس ششم دفاع کردی و آزادترین انتخابات را در جمهوری اسلامی (انتخابات شوراها) برگزار کردی. من متشکرم که برای روشنگری نسل جوان با مخالفان اصلاحات منظره کردی و حتی به حسین الله کرم یاد دادی که در امروز بجای چوب و چماق باید به گفتمان روی آورد.
مصطفی جان، اگر نظام جمهوری اسلامی فراموش کرده که مردم برای آزادی انقلاب کردند، ولی تو به من جوان نسل سومی نشان دادی که شما به عنوان یک انقلابی اصیل و دلبسته به آرمانهای امام خمینی، این مهم پیام امامتان را فراموش نکرده اید.
مصطفی جان درس دیگری که از تو آموختم ساده زیستی و سلامت اقتصادی بود. تو از بدو پیدایش جمهوری اسلامی در سطوح بالای مدیریتی فعالیت می کردی ولی اجاره نشین هستی و زندگی ای به مراتب ساده تر از خانه پدر و مادر من که دو کارمند ساده بودند داشتی.
برادر عزیزم روحیه ای که در شما دیدم به حق می توانم بگویم در هیچکس ندیدم و همین روحیه بود که در کنار شما کار کردن را لذتبخش می کرد و بارها و بارها این روحیه بود که ما جوانها را از یاس و ناامیدی نجات می داد.
در نهایت مصطفی تاج زاده به من، جوان نسل سومی، یاد داد که جمهوری اسلامی مورد نظر آیت الله خمینی دوست داشتنی است و نشان داد که این حکومت ظرفیت اصلاح و شنیدن انتقاد در چارچوب قانون اساسی را دارد. تمامی تندی و تیزی عقاید یک جوان که حاکمیت را بسیار دورتر از ایده آل های خود می دید با اندرزهای تاج زاده بود که به ملایمت می گرایید و به واقعیت نزدیک می شد.
آقامصطفی امروز که عده ای بی ریشه شما را به زندان انداخته اند، می خواهم بدانی که میراث تو، آنچه که به ما آموختی و آن تلاش هایی که برای آزادی و آبادی ایران کردی همه باقی خواهد ماند و بزری بود که پاچیده ای و در حال ثمر بخشیدن است. دیگر دست هیچ اعترافگیر و شکنجه گری نمی تواند مزرعه مصطفی را نابود کند همانطور که بارها خودت گفتی بازگشت به عقب برای ایران معنا ندارد و این را مدیون روشنگری شما هستیم.
افسوس که اگر امروز رهبری با درایت داشتیم باید از شما برای آموزه هایتان به نسل جوان و تبدیل مخالفین نظام به منتقد تشکر می کرد باید تشکر می کرد که در نظامی قانون گریز شما قانونمند زندگی کردید و سالم ماندید. در عوض امروز من ونسل من بجای آن از شما تشکر می کند. برای تلاشهایت سپاسگزاریم و به امید آزادی،
یک نسل سومی.