اخیرا کتابی با عنوان "در تیرس حادثه" را به اتمام رساندم که پیرامون زندگی سیاسی احمد قوام توسط حمید شوکت گردآوری شده است. وقتی کتاب تمام شد در جمع بندی آن در ذهنم متوجه شدم که قوام السلطنه ای که این خواننده شناخت یا قوامی که آن نویسنده شناساند از آنچه تاکنون شناخته ام و شناسانده اند مثبت تر بود. برای همین بر آن شدم تا کمی درباره کتاب تحقیق کنم. در این میان به مصاحبه ای با حمید شوکت در مجله شهروند امروز برخوردم که در موضوع این کتاب انجام شده بود. در آنجا نیز متوجه شدم برداشت دیگران نیز در مورد این کتاب همین بوده است که موضوع یکی از سوالات مصاحبه بود. حمید شوکت در پاسخ به این سوال گفته که قوام در مقایسه با چهره های سیاسی هم عصر خویش هم نقاط ضعف بسیار و هم نکات قوت بسیار داشته و مقایسه ای از این قبیل را با مصدق و کاشانی انجام داده است. به عنوان خواننده، توضیح او را کافی می دانم ولی شاید اشاره به این نکته بی فایده نباشد که نکات مثبتی که در این کتاب وجود دارد نه متعلق به قوام بلکه متعلق به روش سیاسی قوام است که نویسنده آنرا مثبت و کارگشا می داند. نویسنده در حقیقت شیفته سیاست عملگرا و بدور از احساسات و عوام فریبی است و چون درد نافرجامی های ایران زمین را در همین سیاست شعاری، احساسی و بدور از عقلگرایی می داند، به قول خودش قوام را که استاد سیاست عمگرایانه، بدور از احساسات و عوام فریبی است را جدای از همه نواقصش زیبا تجلی می دهد.
در یکی از پاراگراف های این کتاب، آنجا که مصدق در 12 مرداد 1332 با تهدید به استعفا، انحلال مجلسی را که از آن اختیارات ویژه گرفته بود به همه پرسی گذاشت و پاسخ مثبت گرفت، می نویسد:
"سرزمینی که از دیر باز، رمز گشایش طلسم آسایش و امنیت خود را در سپردن قدرتی ورای نظارت قانون به دولتمردانی چیره دست جست و جو کرده بود، چیرگی بر فقر و بی عدالتی و راه یابی به بهشتی موعود را در چنبرۀ دایرۀ شیطانیِ ذهنیتی آلوده به استبداد باز می یافت. در چنین سرزمینی، در فقدان حضور مجلس و نقض دموکراسی پارلمانی، پرچم آزادی نیمه افراشته می ماند."
خطر اصلاحطلبی بیشتر است یا تهدید آمریکا؟
بستگی دارد این سوال را از کی بپرسی؟
اصلاحطلب می گوید:
من که خطری ندارم، من می خواهم جامعه را اصلاح کنم، قدرت را در برابر جامعه پاسخگو کنم، براساس منافع ملی تصمیم گیری کنم، شعارهای اصلی انقلاب (استقلال-آزادی- جمهوری اسلامی) را تحقق ببخشم. من می خواهم ایران را آباد کنم ولی آمریکا ....
اقتدارگرا می گوید:
به آمریکا 4 تا فحش میدیم تا دل داغدار مردم ایران از آمریکای 28 مرداد، آمریکای محمد رضا پهلوی، آمریکای 8 سال جنگ، آمریکای تحریم های اقتصادی و ... خنک بشه و پشت پرده هم باهاشون مشکلات رو حل می کنیم و بالاخره باهم کنار میایم چون همزبون هستیم ولی اگه این اصلاح طلب های نوکر آمریکا و مزدور اسراییل بیان سر کار مطمئن هستیم که نمی گذاریم تهدید آمریکا رو حل کنن چون یقین داریم می خواهند گران فروشی کنند!!! پس آمریکا را تهدید نمی دانیم و تهدید اصلی را اصلاحطلبان می دانیم و برای اثبات نظر خود گواه هم داریم: اگه اینها صلاحیت این کارها رو داشتند که صلاحیتشان اولا توسط خودمان رد نمی شد و ثانیا شورای نگهبان تاییدش نمی کرد.
مردم:
در پاسخ نامه چند گزینه ای که هر از چند گاهی با نام انتخابات به مردم می دهند تا پر کنند، گزینه های زیر موجود است:
1- علی خوب است.
2- علی خیلی خوب است.
3- علی آقاست.
4- همه گزینه ها.
اصلاحطلب می گوید:
من که خطری ندارم، من می خواهم جامعه را اصلاح کنم، قدرت را در برابر جامعه پاسخگو کنم، براساس منافع ملی تصمیم گیری کنم، شعارهای اصلی انقلاب (استقلال-آزادی- جمهوری اسلامی) را تحقق ببخشم. من می خواهم ایران را آباد کنم ولی آمریکا ....
اقتدارگرا می گوید:
به آمریکا 4 تا فحش میدیم تا دل داغدار مردم ایران از آمریکای 28 مرداد، آمریکای محمد رضا پهلوی، آمریکای 8 سال جنگ، آمریکای تحریم های اقتصادی و ... خنک بشه و پشت پرده هم باهاشون مشکلات رو حل می کنیم و بالاخره باهم کنار میایم چون همزبون هستیم ولی اگه این اصلاح طلب های نوکر آمریکا و مزدور اسراییل بیان سر کار مطمئن هستیم که نمی گذاریم تهدید آمریکا رو حل کنن چون یقین داریم می خواهند گران فروشی کنند!!! پس آمریکا را تهدید نمی دانیم و تهدید اصلی را اصلاحطلبان می دانیم و برای اثبات نظر خود گواه هم داریم: اگه اینها صلاحیت این کارها رو داشتند که صلاحیتشان اولا توسط خودمان رد نمی شد و ثانیا شورای نگهبان تاییدش نمی کرد.
مردم:
در پاسخ نامه چند گزینه ای که هر از چند گاهی با نام انتخابات به مردم می دهند تا پر کنند، گزینه های زیر موجود است:
1- علی خوب است.
2- علی خیلی خوب است.
3- علی آقاست.
4- همه گزینه ها.
اشتراک در:
پستها (Atom)